در راستای بحثهای چند هفته گذشته در رابطه با ضرورت و اهمیت نوشتن قرارداد و شاکله قرارداد و همچنین مطلب هفته گذشته در مورد دستهبندی عقود و صحبت در خصوص عقود معینی که در قانون مدنی از آنها صحبت شده است، امشب به ادامه این بحث خواهم پرداخت.
همانطور که در مقاله قبلی اشاره کردم، عنوان برخی از قراردادها در ماده ۱۸۴ قانون مدنی آمده است که با عنوان عقود معین از آنها یاد میشود. هفته گذشته دو عقد لازم و جایز را بررسی کردیم و در ادامه قصد دارم امشب عقد خیاری را بررسی نمایم.
عقد خیاری چیست؟
کلمه خیار در علم حقوق به معنای اختیار و توانایی در فسخ قراردادها است. به عبارت دیگر ممکن است در هنگام انعقاد قراردادها با این نکته روبه رو شده باشیم که یکی از طرفین یا هردو طرف قرارداد خواستار درج شروطی در قرارداد هستند تا در صورت عدم تحقق این شرطها اختیار داشته باشند تا اقدام به فسخ یک طرفه قرارداد بکنند یا به عبارتی حق فسخ برای خود در قرارداد قائل شوند که توانایی قانونی و حقوقی اشخاص برای برهم زدن قرارداد، خیار گفته میشود.
طبق ماده ۱۸۸ قانون مدنی؛ عقد خیاری در واقع عقدی از اقسام عقود لازم محسوب میشود چرا که در قراردادهای جائز اصولا احتیاجی به درج شرط فسخ در قرارداد نیست و طرفین هر زمان که بخواهند میتوانند بدون رضایت طرف دیگر قرارداد؛ اقدام به فسخ قرارداد نمایند.
در عقد خیاری طرفین قرارداد در آن شرط میکنند تا یکی از آنها؛ هر دوی ایشان و یا شخص ثالث اختیار فسخ عقد و انحلال آن را داشته باشد. در این حالت میبایست مدت حق فسخ معلوم باشد زیرا شرط و عقد هردو باطل خواهد بود. مثال آن شاید این باشد که فرضا در عقد بیع برای فروشنده، خریدار یا هر دو نفر حق فسخ عقد را برای یک ماه تعیین شود و فرد در این زمان حق فسخ معامله را دارد. درج شروطی که موجب ابهام در قرارداد و یا منجر به وقوع اشتباه شوند؛ پذیرفته نیستند. در نتیجه حق فسخ باید قابل تعیین باشد.
مثالهای زیر میتواند به شفاف شدن این موضوع برای شما کمک نماید:
در قرارداد فروش چنانچه خریدار بر فروشنده شرط نماید که فروشنده موظف به تخفیف در بهای معامله به میزان تمایل خریدار است یا شرط شود هریک از طرفین هر موقع که تمایل دارند بتوانند قرارداد را فسخ کنند یا در عقد نکاح شرط شود هر زمان که مرد صاحب خانه شود، باید درصدی از آن را به همسر خود منتقل کند و مثالهایی از این دست همگی بدین خاطر که کیفیت یا مدتشان مشخص نیست، صحیح نیست.
نکته بسیار مهم در عقد خیاری آن است که اثر عقد از همان زمان انعقاد عقد است و بدین شکل نیست که از تاریخ انقضاء خیار عقد آثارش شروع شود. برای مثال در عقد بیع به مجرد انعقاد عقد، مالکیت مبیع به خریدار انتقال پیدا میکند و خریدار مالک منافع خواهد شد.
نکته دیگر این که حق فسخ منتخب در قرارداد میبایست با نوع و خصوصیات آن قرارداد سازگاری داشته باشد و این خیار و حق فسخ در قرارداد نباید اثر اصلی قرارداد را از بین ببرد. مثلا در عقد بیع اثر اصلی و بسیار بدیهی آن، انتقال مالکیت است. درنتیجه نمیتوان در قرارداد فروش ملک، شرط کرد که خریدار خود حق استفاده از ملک را نداشته باشد یا حق واگذاری ملک به شخص دیگری را نداشته باشد.
در هقته آتی عقد منجز و معلق را مورد بررسی قرار خواهم داد. مثل همیشه خوشحال خواهم شد تا نظرات و یا سوالات خودتان را با من و خوانندگان احتمالی این پست در میان بگذارید.
بازتاب:دستهبندی عقود (۳) – آینده با من